سلام به همه دوستان عزیز
من مشکلات زیادی از لحاظ روحی دارم
افسردگی
کمرویی
عدم اعتناد به نفس
اختلال در تصمیم گیری
واقعا نمیدونم چیکار کنم
در مورد یه موضوع نمیتونم تصمیم قاطع بگیرم احساس میکنم همیشه تصمیمم و طرز فکرم اشتباس
احساس میکنم طرز فکر بقیه خیلی بهتر از منه و منطقی تر
تو کوچیکترین موضوعات هم وسواس دارم
یه چند ماهی هست حالت بد و عجیبی چیدا کردم
مثلا دارم به این فکر میکنم که موقع فکر کردن از کدوم قسمت مغزم استفاده کنم خیلی مشکل بدیه داره منو عذاب میده
دارم مثل شمع آب میشم ولی کسی خبر نداره
از دوستان خواهش میکنم راجب این موضوع کمکم کنن
در ضم اینو بگم خونوادم از بچگی تا الان که 26 سالمه منو بچه فرض کردن و اصلا به نظرات من اهمیت نمیدن و احساس میکنن من هیچی حالیم نیست و هیچ منفعتی ندارم
میگن تو یه تیکه گوشت متحرکی که بدرد هیچی نمیخوری
من هیچ شادی تو زندگیم ندارم همش افسردم ینی بهش عادت کردم تو محیطهای شاد اصلا نمیرم چون بهم خوش نمیگذره همش غمگینم
اینم بگم این موضوع خیلی مهمه :
من آدم کم هوش و خنگی نیستم
سوالات فیزیک و ریاضی و مثل اب خوردن حل میکنم
اما مغزم یه جور خاصیه
تو هر موقعیت که قرار میگیرم افکارم غذق اون موقعیت میشه و جدا نمیشه
مثلا وقتی دارم یه مسئله فیزیک حل میکنم دیگه به هیچی فکر نمیکنم تا او مسئله حل بشه اصلا انگار تو یه دنیای دیگه هستم انگار به جز فیزیک و اون مسئله هیچ چیزی وجود نداره
به هر چی فکر میکنم داخلش غرق میشم و خیلی سخت میام بیرون از این افکار
نمیدونم چه کنم
احساس میکنم خیلی با بقیه فرق دارم شاید واقعا یه آدم احمق هستم که هیچ وقت درست نمیشم شایدم نه
سنم کم نیست 26
من اصلا نمیتونم ازدواج کنم نه شرایط مادیشو دارم و نه شرایط روحی
زندگی خیلی برام خسته کننده شده گاهی وقتا میخوام گریه کنم تا آروم بشم اما نمیتونم گریه کنم
نماز هم میخونم و به دینم اعتقاد دارم
ولی خیلی عذاب میکشم از لحاظ روحی بخدا منم دوس دارم بخندم و شاد باشم اما نمیتونم بیخ گلومو انگار یکی گرفته تا نفسای آخرمو بکشم
ازتون میخوام لطفا کمک کنید